یک بیوگرافی کلی از پوریا

امروز، 16 شهریور 1401 هست. روز خاصیه واسم. میخوام، خیلی چیزهارو امروز بگم. پوریا کیه؟

آره، ١۵ آذرماه هستم
ولی بقول فیلما، همه چی از ١۶ شهریور ٩٩
شروع شد


میدونی اولین باری که شاغل شدم، چطوری بود؟


آره! آب نداشتیم استخرمونو پر کنیم پـ.ول نداشتیم بریم علف واسه اسبامون بخریم ???? سخته حقوق کلی آدم رو میدادی که خونهی پنت هاوستونو تمیز کنن ???? دوران سختی بود????
تحصیلات پوریا

بیاین از سال اول دبیرستان

و دوم دبیرستان

و حتی سوم دبیرستان اینجانب
عبور کنیم ????????????

نه بزار بگم ???? اولین معشوقه م ????????، توی اتوبوس به سمت مدرسه پیداش کردم. بچه بودم دیگه ????????♂️. والا ….

آره اینطوری نگاه نکنید من کف کلاس میخوابیدم و همیشه دم دفتر بودم. ????????

دبیرستانم، با کلاس ترین و بهترین دبیرستان اصفهان بود
دبیرستان شیخ زاده هراتی

واسه ریا بگم: هر ماه، ۵٪ از کل ورودی های مالی
( چه از شغلم چه از فروش وسایل قدیمی)
به حساب مدرسهم جهت کمک به آدمای
کوشا انتقال داده میشه
زد و رسید به کنکور! فکر میکنی رتبه کنکور پوریا چند شد؟
بله! خودش شارژ ایرانسل بود
دانشگاه قرار شد کجا بریم؟

اونم لطف کردن بهم ????????????
وقتی توی خانواده ای بزرگ بشی که همه درس خون بودن و شریف و تهران میوردن، یجورایی واسشون افت بود یکی سراسری نیاره!
بدتر اینکه حدود 5-6 تا از همسایه هامون، مسئولین این دانشگاه بودن!
بگو کجا آشنا میخوای فقط ????

درس نخوندی! اوکی! خودت پول دانشگاهتو در بیار
خداراشکر قبلاً کار میکردم، کار کردن واسم قبحی نداشت
رفتم یجا سر کار! کجا؟

کف زمین رو طی بکش! دستشویی بشور!
توی 18 سالگی، یه حقوق کارگری ساده.
این عکس چیه؟
ساعت 6 که میرفتی سرکار، تا ساعت 2 حق خوردن هیچی نداشتی! اینجا یواشکی میرفتیم دور از چشم کارفرما، یه ته بندی میکردیم.

اما خب، خدا پوریا دوستش داشت!
دو ماه بعدش، یه خانمی منو در حال طی زدن کف زمین دید! کارت ویزیتشو داد تا باهاش تماس بگیرم
دیدم نیرو میخواد واسه کارش! یجای تر و تمیز و بهداشتی ????????

این منم، توی کتابخونه دانشگاه! داشتم واسه امتحان میخوندم یعنی!
12 ترم درس خوندم ????????????

البته همیشه هم درس نبودا ????????????
گاهی اوقات سر کلاس، فیفا بازی میکردیم
موازی با دانشگاه، مسیر من به این سمتی که الان هستم
( بعنوان متخصص روابط عاطفی) شروع شد
زندگی حرفه ای شروع شد

اولین پستم، مال ٩٨ئه
اگه پیج قبلیم رو داشته باشی، مال همون دورانه که چیزایی که تجربه میکردم رو میومدم مینوشتم توی پیجم
هدفم این بود که رفیقام اینقدر غر نزنن، اینقدر گیر اینکه چرا هیشکی
دوسم نداره نباشن. با همون اطلاعات کم، داشتم میترکوندم
کارم فوق العاده بود، کافی بود یکی یکم از حرفامو بفهمه، اصلا بوم! زندگیش میترکید.
مدت زیادی پست میذاشتم
(که الان بعد ٣ سال کسب علم، یدونشو قبول ندارم)
همرو آرشیو کردم
تا اینکه شد ١۶ شهریور ٩٩ یعنی دوسال پیش

بزرگترین والد من ( کسی که تربیتم کرده بود) رفت و یه عالمه ترس برم داشت که نکنه نشه نکنه نتونم و دلهره های زیادی یهو به سمتم هجوم آورد. پوریا تنهای تنها شده بود
چرا؟ چون قبلش خیلی ادعام میشد من چندین ساله کار کردم و بلدم و خفنم، ولی وقتی تنها شدم، خود واقعیم معلوم شد! یعنی من ضعیف بی اعتماد بنفسی که فقط پشت پول باباش قایم شده بود و کتاشو باز میکرد و لات بازی در میورد! فکر میکردم همه چیو خودم درست کردم! ولی نمیدونستم کی حمایتم میکرد قبلاً

روز تولدم ١۵ آذر ٩٩ یه چند ماهی رو به زور گریه و سیگار گذروندم اما خب بازم لطف شماها بود
۵-۶ ماه بی خبری، دایرکتام زیاد بود، سوال زیاد میپرسیدن، هی میگفتن کجایی نیستی! مشخصاً تنها سرگرمیم، شده بود همین محتواهایی که درست میکردم! چیزایی که توی کتابا خونده بودم رو بهتون آموزش میدادم.
بس بود هرچی گریه و غصه! جمع کن خودتو

( دروغ گفتم، مجبور بودم! هیچی نمیشدم اگر با این روند میرفتم جلو) دوباره شروع کردم، سیگار رو گذاشتم کنار( آره، یدفعه ای 2 ساله لب نزدم)، ورزشمو شروع کردم و گفتم یا میشه یا نمیشه!
افتادم توی تحقیقات و شروع کردم به خوندن. دوره دیدن، دوره خریدن، کلاس رفتن . بقول یه مشاوری، میگفت تفریح تو با تفریح بقیه فرق داره! شاید یکی دلش بخواد بدوئه بره گیم بازی کنه، ولی من دلم میخواد بدوئم برم کتاب بخونم! آرومم میکرد فهمیدن چیزای مختلف! واسه همین مثل مُسکّن عمل میکرد برام.
همین طرز تفکر باعث شد وقتی مشکلی برام پیش میاد، میگم خب، الان وقتشه که رشدکنیم. وقت ناله نیست! یکبار این طرز تفکر منو از منجلاب نجات داد، بازم میتونه!
کُلی چیز یاد گرفتم، وایسادم به ساختن خودم، به خودم میگفتم حاجی رو نمیشه پیچوند دیگه، یجوری نباشه بگن پسر حاجی علامه سنش رفته بالا و هیچی نشده!
چیزایی که یاد میگرفتم رو به بچه ها ارائه میدادم. کتاب خیلی میخوندم تجربه ای کسب میکردم، به بچه ها میگفتم، میرفتم پیش روانشناسم، چیزی ازش یاد میگرفتم بهشون انتقال میدادم و خب، دیدم خیلی داره جواب میده! سر خودمو به شدت با کار گرم کردم، سعی کردم تجربه های جدیدی رو امتحان کنم، چیزای جدیدی بفهمم تا بتونم با شما در میون بذارم.

امروز روز خاصیه! امروز، سالگرد روزیه که باعث شد من یه لگد محکم به مسیر زندگیم بزنم و حسابی وایسم از یه پسر بچه، مرد بسازم!
کم کم نتایج پدیدار شد! نتایج زحمات پوریا علامه

کل چیزایی که یاد گرفتم طی این ٣ سال رو، دسته بندی کردمش، نظمش دادم و یه سیستم تهیه کردم، بنام سیستم شلیک کاریزما. تمام اون کتاب ها، تمام زخم هایی که از بقیه خوردم، تمام ضربه هایی که زدم، جملات تاثیرگذاری که باعث میشد بقیه بال بال بزنن با شنیدنش، همه رو تبدیل کردم به یک دوره آموزشی
بهت یاد میداد در هر موقعیت چطوری رفتار کنی، دیگه سوتی دادن، کاملاً برطرف شده بود، وقتی دانشجوهامو میدیدم، از برق چشماشون میفهمیدم خدا بهم لبخند میزنه
چرا اسمش شد سیستم شلیک کاریزما؟
سیستم بود چون منظم و بی نقص کار میکرد. هرکسی استفاده میکرد، نتیجه تضمینی میگرفت
شلیک هم از ماشه یا Trigger میاد! توی علم روانشناسی، وقتی بر اثر آسیب یا کمبود بچگی، ضعف نشون میدی، میگن ماشهش کشیده شد. مثلا اونجایی که شوخی های جنسی میکنی، اونجایی که بلند بلند میخندی، اونجایی که واسه یک کاری، اقدام نمیکنی، تماماً هی ماشه هات کشیده میشن.
ولی در ادامه من کاریزما ( جذابیت درونی ، بجای ضعف درونی) رو آوردم تا بجای نشون دادن ضعف، یاد بگیری قدرتت رو نشون بدی! آدما جذب اعتماد بنفس و قدرت میشن. بجای اینکه هی ماشه های ضعفت کشیده بشه، ماشه های جذابیتت کشیده بشه! بصورت خودکار
خوبی آموزشی که من بهت میدم، اینه که:
- کوتاهه، قرار نیست 4-5 ماه طول بکشه. کُلا 23 ساعته و سریع تموم میشه! مطلب تکراری هم توش نبود که بگی اااه این حرفو 100 بار زد.
- قانون دیکسرایب داره، سه اصل داره، اکشن پلن داره که همه مثل ابزار در دستت قرار میگیره که با سرعت به سمت بدست آوردن اون حس قشنگ گرمای دست کسی که دوستش داری بری.
- سه ماه پشتیبانی داره! هر سوالی که داری پاسخ داده میشه
- ضمانت 100% بازگشت وجه داره
دوتا سوال مهم
پوریا چند سالشه؟
سنم رو به هیچکس نگفتم، خیلیا نمیدونن، چون فکر میکنم گیرایی مطالب، اینطوری واسه هر قشر سنی راحته،
مرد ۵٠ ساله، فکر میکنه سی و خورده ای سالمه، پسر ١۶ ساله، فکر میکنه بیست و خورده ای سالمه . نمیان بگن این پیرمرده یا نمیان بگن این که سنی نداره! حرفام رو میشنون و خب نتیجه میگیرن! هدف ما هم همینه
خودم متاهلم یا مجرد؟

داشتن رابطه، راحت ترین کاریه که بلدم انجام بدم، ولی خب سعی میکنم با آشنا شدن با افراد جدید و پیدا کردن یدونه با اعتماد بنفسش ( و قد بلند)
متعهد تر عمل کنم و برم جلو از
اگه اشتراک ویژه رسانه نیدآلفا رو داشته باشی، تجربیات زیادی اونجا قرار دادم! متوجه میشی که چه روابط موفق و ناموفق، به چه دلایلی اتفاق میوفته! اگر عضویت نداری، از اینجا بگیر!
طرفی فرد به فرد متفاوته و نسخه ای که واسه من کار میکنه الان، اینه که سمت ازدواج نرم، چه بسا که همکلاسیام، ازوداج کردن و زندگی خوبی دارن!

من اینجام و راه های مختلفی رو امتحان میکنم، درس هایی رو میخونم که شاید تو وقت نکنی بخونی
شلوار مام استایل میپوشم تا پاچه هاش تا زانو بیاد بالا، ببینم فیدبک چطوریه
تو به زندگی حرفه ای برس، من زندگی عاطفیت رو درست میکنم
????????
حرف آخرم اینه:

1️⃣ اگر تازه بامن آشنا شدی، آموزش های دیگهای که دیدی رو بنداز دور! اگر از اونا قرار بود نتیجه بگیری، میگرفتی، ولی بهت قول میدم که ایستگاه آخرت همینجاس و نتیجه میگیری
2️⃣ هرچی بهت گفتم، بهش فکر نکن! اجرا کن! چون فکر کردن فقط تورو عقب نگه میداره!
3️⃣ بهم 100% اعتماد کن! چون توی کارم فوق تخصصم، چون کتابا و دوره هایی که خوندم، بسیار گرون بوده و از بهترینها آموزش دیدم! چیزی از خودم نمیگم! همش علمه!
دیدگاهتان را بنویسید