چطوری مشکلات رابطه عاطفیم رو حل کنم؟
وقتی که با عشقم دعوا میکنیم، وقتی که قاطی میکنیم، میرم در کیفمو باز میکنم، شواهد و مدارکی که مربوط به اشتباهات و ضربه های اون به من بوده رو در میارم و همهش رو میریزم بیرون. اما این کار درسته؟ نحوه صحیح دعوا کردن به چه شکله؟ توی این مقاله میخوام وقتی پرتون به پر همدیگه میگیره، بدونید که باید چیکار کنید. پس تا آخرش بخونید که حسابی مفیده.
دعوا طبیعیه
دعوا طبیعیه و باید باشه، ولی چرا؟ اصلاً چرا میگن دعوا نمک رابطهس؟ فکر کن یه نفر، وقتی بچه بوده، کرونا میاد، میبینه همیشه دورش شلوغه و همیشه بابا مامان خونهن، یهو جو خونه غم میشه، همه هی دستاشونو میشورن! چی میشه؟ وقتی بزرگ میشه همیشه ترس از دست دادن داره، مضطرب میشه، پایداری توی رفتارش نیست.
چنین شخصی وقتی با آدمی که 3 سال بعدش بدنیا اومده ازدواج میکنه، دچار مشکل میشه! چرا که فرد اول همیشه مضطربه و محافظه کار ولی فرد دوم ممکنه بی مهابا بزنه به دل دریا واسه کاراش و همیشه بهم دیگه غر میزنن که چقدر ترسویی و چقدر بی فکری.
این مثال رو زدم که بگم تمام چیزهایی که من دیدم، شنیدم، لمس کردم و احساس کردم، با هیچ انسان دیگه ای توی این دنیا برابر نیست. تجربه های تو با هیچ شخصی توی این دنیا یکی نیست؛ پس طبیعیه اختلاف دیدگاه وجود داشته باشه. این اختلاف دیدگاه باعث میشه نظراتتون باهمدیگه زاویه داشته باشه. پس، خیلی طبیعیه که همیشه توی روابط، اختلاف نظر وجود داشته باشه.
نکته اول: چطوری دعوا بکنیم؟
خیلی برام مهمه، خیلی این قضیه مهمه که تصورتون از دعوا این باشه که خب، اختلاف نظر پیش اومده، بایستم حلش کنم! اگه بخوام گروکشی کنم، اتو بگیرم و اتو هارو رو کنم، مثل این میمونه که من به هم تیمی فوتبالم، کلی ناسزا بگم چرا که بمن پاس نداده! شاید اون اشتباه کرده باشه، ولی دعوا کردن با هم تیمی، گل به خودی حساب میشه. دوست دختر یا دوست پسر من، یار منه، شریک منه! آدم شریک عاطفیشو خورد نمیکنه! در بهترین حالت، من بزنم طرف مقابلم رو نابود کنم، شرمندهش کنم، بهش بگم چقدر احمقه و اونم قبول بکنه!
بگم آخیش، فهمید که کت تن کیه ولی چی میشه؟ اون شریک عاطفی منه! الان من یه شریک عاطفی دارم که از من ضربه خورده و بینمون احترامی نیست انگار. پس، حواسم باشه دارم کیو تخریبش میکنم!
نکته دوم دعوا: هربار یک مشکل
اگه رفتم واسه دعوا، نمیام بگم تو اون روزم اون کارو کردی! عه؟ زبونت دراز شده، میگم فلان روز چی به فلانی گفتیا!
اینا اشتباس. هربار یک مشکل! هربار فقط و فقط بحث سر یک مشکل. میشینم درمورد همون مشکل صحبت میکنم، نه مشکلات قبلی، نه مشکلات موازی نه هیچ مشکل دیگه ای! اگر سر اینکه طرف با یکی دیگه صحبت کرده، دعوامون شده، جالب نیست که بخوایم درمورد تمام مشکلات زندگیمون صحبت بکنیم. فقط و فقط یکی. نه خودم درمورد مشکلات دیگه صحبت میکنم نه میزارم توی چهارچوب مذاکره و اختلافی که پیش اومده، طرف مقابلم بخواد درمورد کس دیگه ای صحبت بکنه.
نکته سوم حل تعارض: حرف بزنیم.
بنداز دور اون ذهنیتای ” خودش باید بفهمه و خودش باید منو بشناسه”. آدما خودشونم نمیشناسن، واسه همینه بحث خودشناسی داریم، چه برسه به دیگرشناسی. من تا زمانی که نگم فلانی مسواک بزن بوی بد دهنت یکم اذیتم میکنه، اون نمیفهمه که بوی بد دهن داره! تا زمانی که بهش نگم خیلی خوشحال میشم وقتی برام گل میخری، اون نمیدونه گل چه کارهایی که نمیکنه! حرف بزن! کسی که حرف نزنه باخته.
مطلب پیشنهادی: محبت کردن من فایده نداره، چکار کنم؟
حالا چرا حرف نمیزنیم؟ چون فکر میکنیم اگه بریم بهش بگیم چه اتفاقی افتاده و چه چیزی آزارمون میده یا خوشحالمون میکنه، مارو یه آدم لوس یا ضعیف نشون میده درحالی که برعکس، کسی که قدرتمنده و شناخت نسبت به مسائل خودش داره، اون شخص احساساتش رو بیان میکنه! دقت کنی همه ترجیح میدن ساکت باشن ولی چه کسی حرف میزنه؟ اون کسی که جرات داره! اون کسی که قدرتمنده! ساده ترین راه، صحبت نکردنه. پس صحبت کن ولی با لحن اینکه ” من چیزی رو دارم ارائه میدم یا پرزنت میکنم” . انگار که یک مسئله ریاضی رو داری توضیح میدی، نه یک نوحه خوانی از غم و اندوه مردم کوردستان در آبان 1401.
پیشنهاد میکنم اینستاگرام من رو فالو کنید تا هرروز مطلب آموزشی بدستتون برسه
نکته چهارم: به طرف این حس رو بده که قضاوت نمیشه
خیلی اوقات، طرف مقابل میاد با ما صحبت میکنه. اون شخص میخواد با ما ارتباط برقرار کنه و نیازی رو بگه! خیلی مهمه که بهش حسی رو بدیم که اصلاً قضاوت نمیشه، اصلاً به تمسخر گرفته نمیشه و اگه چیزی رو بیان کرد، از اون مسئله تحت هیچ شرایطی سو استفاده نمیشه. دقیقا مثل یک مشاور که وقتی میری پیشش تماماً گوش میکنه و از قضاوت نمیترسی.
وقتی طرف حرف میزنه باهات، خوب گوش میدی و سرت توی گوشی نیست، مشغول به انجام دادن کاری نیستی و از کف پات تا نوک سرت تمام توجهش رو میده به شخص مقابل. تمام توجهت به سمت اونه که فکر نکنه بی تفاوت و بی اهمیتی نسبت به اون. بهش این حس رو میدی که با اینکه از دستت دلخورم، ولی برای حل شدن مشکلم، تمام وجودم در حال حاضر و پیش توئه! با تو جنگی ندارم بلکه فقط یک زاویه ای بین ما ایجاد شده.
نکته پنجم: همیشه حق با من نیست!
بزار یه چیز جالب بهت بگم، وقتی مردم میان از من وقت مشاوره میگیرن، یجوری صحبت میکنن که انگار خودشون کامل حق به جانب هستن و طرف مقابل، در حق اینها اجحاف کرده و خیانت کرده و عجب آدم بدیه! بعد از بیست دقیقه صحبت کردن، وقتی یکی یکی اشکالاتشون رو بهشون میگم یکم پوکر فیس میشن، یکم متعجب میشن و با یه صدای ” آهــــــــــــــــــــــــــــــان، راست میگیا” متوجه اشتباهاتشون میشن. توی یک مشکل، ما هیچوقت مقصر 100% نداریم، بلکه سهم داریم! گاهی اوقات سهم من بیشتره، گاهی اوقات کمتر!
حالا اینارو گفتم که چی بگم؟ اینارو گفتم که بگم ببین، باید کوتاه بیای! اندازه سهمت باید کوتاه بیای. اگه طرف مقابل بهت خیانت کرده، سهم تو خیلی کمه! ممکنه هرکسی پای صحبت شما دوتا بشینه بگه وای، پارتنر تو عجب آدم عوضی بوده ولی باید بدونی که ممکنه یکی دو دلیل از دلایل خیانت کردنش، خود تو بودی!
بخوام این نکته رو جمع کنم، وقتی میری میشینی پای میز مذاکره با شخص مقابل، وقتی به حرفاش گوش میدی، نمیتونی کامل سر جای خودت بایستی و بگی من اصلا هیچ تلاشی نمیکنم، یکم تو باید کوتاه بیای، یکم اون. یکم تو باید بری به سمت اون، یکم اون باید بیاد به سمتت! این نکتهی خیلی مهمیه!
جمع بندی:
من همهی اینارو گفتم که بگم همیشهی خدا، مشکل توی روابط هست، نکته هم فراوان برای حل تعارض و مشکل توی رابطه هست، کتاب زیاد نوشته شده ولی همین 5 تا نکتهی کوچیک، بهت کمک میکنه که مثل آدمای عادی، نری طرف مقابلت رو نابود بکنی، بلکه با صحبت، اون رو حلش کنی. اگر سوالی در این مورد داری، حتماً کامنت بزار برام و اگر فکر میکنی توی بد مخمصه ای گیر کردی، نمیدونی چطور مشکلت رو حل کنی، بهت پیشنهاد میکنم یه وقت مشاوره با من رزرو کنی تا باهم مشکل رو حل کنیم. میتونی از این لینک رزرو کنی یا میتونی به شمارهی 09039239257 کلمهی ” مشاوره” رو پیامک بدی تا زمانش رو باهم دیگه هماهنگ کنیم.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
بسیار عالی